اگر گواردیولا صاحب کسب و کار بود، با بحرانها چطوری رفتار میکرد؟!
اگر گواردیولا (سرمربی تیم منچسترسیتی) کاسب بود، هنگام بحران چه اقداماتی در کسب و کار انجام میداد؟
نتایج تحقیقات و همینطور تجربه به ما نشان میدهد که تمامی افراد موفق و تأثیرگذار، چه هم عصر ما باشند چه نه، از ویژگیها و شاخصههایی برخوردارند که آنان را از باقی افراد جامعه متمایز میکند. همین وجه تمایز، عامل موفقیت این افراد به حساب میآید و بسیاری بر این باورند که این شاخصههای فردی، امری ذاتی است و با گذراندن دورهها و کلاسهای گوناگون به دست نمیآید.
در این مقاله قصد داریم از پپ گواردیولا به عنوان یک نمونه موفق در جایگاه یک کاسب و صاحب کسب و کار استفاده کنیم تا ببینیم شخصی نظیر او در یک بحران کاری چگونه فکر و عمل میکند. برای پرداختن به این امر، ابتدا میبایست شناخت بهتری از این سرمربی افسانهای داشته باشیم.
گواردیولا کیست و چرا؟!
جوزپ گواردیولا سالا در هجدهم ژانویه سال 1971 مصادف با 28 دی 1349 در اسپانیا به دنیا آمد. پدرش کارگر و مادر او خانه دار بود. همانند همه عاشقان فوتبال، جوزپ نیز از کودکی به فوتبال عشق میورزید و هرجا میرفت یک توپ همراهش بود. اولین قرابت و آشناییاش با دنیای فوتبال، با عنوان توپ جمع کن، آن هم در مسابقات محلات شروع شد. شاید بتوان شروع دوران حرفهای او را از 13 سالگیاش دانست که به عضویت آکادمی نوجوانان تیم محبوبش بارسلونا پیوست.
رفته رفته به تیم اصلی این باشگاه راه پیدا کرد و توانست برای 12 فصل خود را به عنوان یک هافبک دفاعی مطمئن به تمامی دنیا بشناساند و افتخارات متعددی نیز با این باشگاه به دست آورد. جالب است بدانیم همه دوران حرفهای این بازیکن فوتبال، درخشان نبوده و روزهای تاریکی هم در آن پیدا میشود.
گواردیولا پس از جدایی از بارسلونا و حضور کوتاه در یک تیم کمتر شناخته شده ایتالیایی، سال 2002 به آ.س.رم پیوست. شاید بتوان آغاز دوره سخت و تاریک او را از همین نقطه دانست. در این تیم بود که تست دوپینگ او مثبت اعلام شد که محرومیتی چند ماهه و فشار روانی زیادی برای او به همراه داشت. پپ پس از این اتفاق که برای هر ورزشکار حرفهای یک رسوایی به حساب میآید و همچنین با بالا رفتن سنش، نظیر بسیاری از فوتبالیستها به یکی از تیمهای قطری پیوست.
در طول دو فصل حضور در تیم الاهلی، تنها چند بازی به میدان رفت و همین امر باعث جدایی او از این تیم و پیوستنش به یک باشگاه مکزیکی شد.
تنها پس از گذشت 4 سال از ماجرای دوپینگ در لیگ ایتالیا، گورادیولا بار دیگر به دلیل دوپینگ در تیم جدیدش محروم شد. محرومیتی که این بار با جزای نقدی و 7 ماه زندانی همراه بود. هرچند که او به دلیل عدم سوء پیشینه و نبود مدارک کافی تبرئه شد.
ققنوسی به نام پپ گواردیولا
همانطور که خواندید دوران حرفهای این بازیکن در عرصه فوتبال با فراز و نشیبهای چشمگیری روبرو بوده و روزهایی را سپری کرده است که خود او از آن به عنوان تلخترین روزهای زندگیاش یاد میکند. به یاد داشته باشیم این اتفاقات تلخ و عجیب برای یک بازیکن حرفهای فوتبال اتفاق افتاده که در زیر ذره بین رسانهها و مردم قرار داشته است.
عدم موفقیت در لیگ ایتالیا، دو رسوایی دوپینگ تنها در فاصله 4 سال، نیمکت نشینی در لیگ قطر و در آخر خداحافظی از فوتبال در سن 34 سالگی، اتفاقاتی است که میتواند هر ورزشکار حرفهای را از پا دربیاورد یا حتی او را به افسردگی دچار کند. پس از وقوع این بحران در زندگی فوتبالی یا به عبارتی در شغل او، پپ نه تنها از پا ننشست، بلکه با سرعت خیره کنندهای به یکی از بهترین و گرانترین سرمربیهای دنیای فوتبال تبدیل شد.
او پس از گذشت مدت کوتاهی از خداحافظیاش از مستطیل سبز، به عنوان سرمربی باشگاه بارسلونا مشغول به کار شد و همانطور که احتمالاً میدانید، افتخارات تکرارنشدنی را با این تیم به دست آورد و سیستم “تیکی تاکا” را برای این تیم به یادگار گذاشت. برای پیوستن به تیم بایرن مونیخ و هدایت این تیم، در سن 40 سالگی شروع به یادگیری زبان دشوار آلمانی کرد. گواردیولا در این تیم هم سالها درخشید و فاتح جامهای بسیاری شد. او اکنون هدایت باشگاه منچسترسیتی را برعهده دارد.
خروج از بحران به سبک پپ گواردیولا و دوباره زنده شدن او از دل خاکستر، دلیلی است که او را به عنوان یک انسان موفق میشناسیم. حال میخواهیم بدانیم این شخص، با چنین نگرش و عملکردی اگر در یک جایگاه متفاوت، یعنی صاحب یک کسب و کار کوچک یا بزرگ یا به عبارتی کاسب باشد، در زمان بحران چه میکند.
انکار بحران مساوی است با پیروزی آن
اولین و شاید مهمترین بخش از سر گذراندن یک بحران، پذیرش و عدم انکار آن است. شاید بتوان گفت گواردیولا بحران شغلی خودش را ابتدا متوجه شد، سپس آن را پذیرفت و در مرحله بعد فکری برای گذر از آن شرایط کرد. بحران در زمینه کسب و کار نظیر بیماری برای بدن بi حساب می آید. فردی که دچار سرطان شده است، اگر آن را نپذیرد و همواره در تلاش برای پنهان و انکار آن باشد، در نتیجه اقدامی برای درمان نمیکند و بالتبع حال او رو به وخامت میگذارد. همان گونه که پذیرش بیماری نشانه ضعف نیست، قبول کردن بحران در کاسبی نیز اقدامی خجالت آور یا به عبارتی بازاری «دشمن شاد کن» نیست.
بسیاری از کاسبها و صاحبان کسب و کارهای بزرگتر، از ترس آسیب دیدن اعتبار خود در بازار، هر گونه بحران و مشکل را در کار خود انکار میکنند و با این کار خود را بیش از پیش بحران زده میسازند.
در چاله نمانید!
مسیر کاسبی و مدیریت یک کسب وکار پر از چاله یا حتی چاههای عمیقی است که هر کس ممکن است در آن گرفتار شود. هنگامی که پذیرفتید که در چاله افتادهاید و بحرانی در کاسبیتان پیش آمده است، سعی کنید برای مدت زمان طولانی در این مخمصه باقی نمانید و وقت خود را برای غصه خوردن یا مقصر دانستن این و آن هدر ندهید. عزاداری و غصه خوردن برای شرایطی که برایتان به وجود آمده، هیچ دردی را دوا نمیکند.
مدت کمی را برای بررسی علت وقوع این بحران اختصاص دهید. شرایط مختلف حوزه کاری خودتان را بررسی کنید تا دریابید علت این واقعه چه بوده تا بتوانید بر آن علت فائق آیید. دانستن این نکته ضروری است که در این مرحله، از زدن اتهام به این وآن و مقصر دانستن دیگران یا اتفاقات پرهیز کنید. این کار تنها شما را از اصل ماجرا دور میکند.
گواردیولا پس از مثبت شدن دوپینگهایش به دنبال مقصر دانستن پزشکهای تیم نبود و سعی نکرد از اتفاقی که افتاده فرار کند. او شفاف با مشکل خود روبرو شد و چاره کار را در تغییر زمین بازی دید. جایی که پیراهن بازیکنی را درآورد و کت و شلوار مربیگری برتن کرد.
به راه بادیه رفتن بِه از نشستن باطل!
این عبارت به معنای ساده و صریح یعنی اقدام کنید. منفعل بودن و صرف زمان زیاد برای تحلیل شرایط، شما را بیش از پیش در باتلاق فرو میبرد. بیایید تصور کنیم آقای مربی ما با شناختی که از او و سرگذشتش داریم به بحرانی در کاسبی بربخورد. او پس از حضور ناموفق در آ.س.رم شرایطی بحرانی را حس کرد. دست به اقدام زد و همواره در حال تغییر شرایط بود. آیا همه اقدامات او برای خروج از بحران کارساز بودند؟ قطعاً جواب منفی است.
رفتن به تیم قطری و مکزیکی اشتباه بود و بالطبع دوپینگ و استفاده از داروهای غیرمجاز نیز اقدامی فاجعه بار به حساب می آید. او راههای مختلف را امتحان کرد تا زمانی که راه درست را تشخیص داد؛ خداحافظی ازحرفه اصلی و ورود به حرفه مرتبط. منظور از اقدام کردن و پرهیز از منفعل بودن در شرایط بحران، از چاله درآمدن و به چاه افتادن نیست.
هدف از این موضوع، حفظ روحیه و مدیریت بحران است. هر کاسب یا صاحب کسب و کار باید در چنین شرایطی در کوتاهترین زمان تجزیه و تحلیل کند و به بهترین اقدام دست بزند.
گواردیولای بازاری
بیایید برای درک بهتر این موضوع و بررسی بیشتر نوع عملکرد پپ گواردیولا او را به عنوان یک صاحب مغازه بوتیک لباس تصور کنیم که با بحران فروش مواجه است. با شناختی که از گواردیولا داریم احتمالاً در اولین اقدام برای گذر از بحران، موقعیت جغرافیایی مغازه خود را تغییر میداد. احتمالاً کوچ به نقطهای از شهر که بازار بهتری برای کار او باشد. ممکن بود بعد از افاقه نکردن این اقدام حتی چند باری دست به نزول کردن پول هم بزند، به هرحال از کسی که سابقه دو بار دوپینگ در کارنامهاش دارد، این عمل بعید نیست!
اما اگر همگی این اقدامات بی نتیجه میماند چه؟ قطعاً گواردیولا تغییر شغل میداد و از فروشنده لباس به تولیدکننده یا واردکننده آن تبدیل میشد. احتمالاً با نبوغی که از او سراغ داریم شیوهای در این کسب وکار جدید خود پیاده میکرد که برای بقیه همکاران خود تبدیل به الگو میشد. مانند تیکی تاکای او که انقلاب تازهای در فوتبال به وجود آورد.
حالا آیا مقصود از بیان این مطلب این است که هنگام مواجهه با شرایط بحرانی در کاسبی گواردیولاوار دست به تغییر شغل بزنیم؟ قطعاً نه! قرار نیست یک نسخه برای آحاد جامعه و صاحبان کسب و کار مؤثر باشد. قرار است صرفاً در شرایط بحران دست روی دست نگذاریم و از نبوغ خود استفاده کنیم و در این مسیر از اشتباهات ناامید نشویم.
کلام آخر
در این مقاله سعی شد با طرح یک فرضیه و قراردادن جوزپ گواردیلا بهعنوان یک کاسب در شرایط بحرانی به بیان مطالبی بپردازیم که بتواند برای شما مفید واقع شود. همه ما گواردیولا نیستیم و شاید از آن نبوغ و نگرش برخوردار نباشیم، اما تقریباً همگی با بحرانهایی نظیر آنچه برای او پیش آمد و حتی بدتر از آن مواجه شده یا میشویم. گاهی بسیاری از اتفاقات تلخ در مسیر کسب و کار به دلیل شرایطی تحمیلی به وجود میآید که ما
هیچگونه نقشی در آن نداشته ایم.
دیدگاهتان را بنویسید